روزی خواهم آمد و پیامی خواهم آورد
در رگ ها نور خواهم ریخت
و صدا در داد ای سبدهاتان پر خواب سیب آوردم سیب سرخ خورشید
خواهم آمد گل یاسی به گدا خواهم داد
زن زیبای جذامی را گوشواری دیگر خواهم بخشید
کور را خواهم گفتم : چه تماشا دارد باغ
دوره گردی خواهم شد کوچه ها را خواهم گشت جار خواهم زد : آی شبنم شبنم شبنم
رهگذاری خواهد گفت : راستی را شب تاریکی است کهکشانی خواهم دادش
روی پل دخترکی بی پاست دب اکبر را بر گردن او خواهم آویخت
هر چه دشنام از لب خواهم برچید
هر چه دیوار از جا خواهم برکند
رهزنان را خواهم گفت : کاروانی آمد بارش لبخند
ابر را پاره خواهم کرد
من گره خواهم زد چشمان را با خورشید ‚ دل ها را با عشق سایه ها را با آب شاخه ها را با باد
و به هم خواهم پیوست خواب کودک را با زمزمه زنجره ها
بادبادک ها به هوا خواهم برد
گلدان ها آب خواهم داد
خواهم آمد پیش اسبان ‚ گاوان ‚ علف سبز نوازش خواهم ریخت
مادیانی تشنه سطل شبنم را خواهم آورد
خر فرتوتی در راه من مگس هایش را خواهم زد
خواهم آمد سر هر دیواری میخکی خواهم کاشت
پای هر پنجره ای شعری خواهم خواند
هر کلاغی را کاجی خواهم داد
مار را خواهم گفت : چه شکوهی دارد غوک
آشتی خواهم داد
آشنا خواهم کرد
راه خواهم رفت
نور خواهم خورد
دوست خواهم داشت
تو از عبور جاده ها مرا بهانه کن فقط
به رنگ عاشقانه ها مرا بهانه کن فقط
من از عبور جاده ها نشانی تو خوانده ام
تو هم بیا و با دلت مرا نشانه کن فقط
به روی بام خانه ام بساز آشیانه ای
بیا کنار من بمان بیا و لانه کن فقط
منم که پر ز غصه ام اسیر دست یادها
بیا و قلب خسته را پر از ترانه کن فقط
سلام ممنونم عزیزم که بهم سر زدی
وبلاگت هم اسم وبلاگ من هستش البته یک جورایی
خوشحال شدم وبت رو دیدم
بازم پیشم بیا
قربانت
سلام
وبلاگ بسیار زیبایی داری خدا کند همه یکلبه های فقیرانه اینجوری باشد به هر حال خیلی خوشحال شدم که به خراشاهیان سر زدی یکی از رباعیات خودم رو تقدیم میکنم.
در وصف جمال تو چه گویم که چنانی
هر چند سخن گویم از ان بهتر از آنی
در خاطر دل خسته ی من خاطره ای کو؟
تا وهم وخیالش دهدم قوت وجانی درود بر شما
سلام دوست من
ممنون که اومدی
اما متاسفانه به دلیل فکر پوک و شلوغی که ارم
یادم نیومد شما رو
یه کم بیشتر توضیح بنویس
شرمندت
سلام وبلاگه قشنگی داری راتش من از رضا صادقی خوشم میا
ها ها ها ههاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
سلام
خوفی
ای بابا
از ست شما خودمو به خرج انداختم و سیستمم رو گرفتم
الان م وقتی تلفن خونه قطع میشه به هوشنگ سر میزنم
کم و بیش میام
اول هم شک کردم
اما باز مطمئن نبودم
به محض این که کاریکاتور چهره یاد بگیرم اول چهرهتو رو میکشم
احتمالا ۲۰ همین ماه یه نمایشگاه از کارهای مطبوعاتیم داشته باشم
توی سالن گلشن
اگه قطعی شد حتما از همین طریق دعوتت میکنم
خیلیل خوشحالم کردی
ضمنا نظرت رو پاک نکردم
هیچکوم رو هنوز تلائید نکردم
به امید دیدار
خوشحال می شم به من هم سر بزنید.
سلام
سلام
وبلاگ جالبی دارید .